تا به حال افرادی را دیده اید که ضریب هوشی بالایی نداشته باشند اما در کار و روابط خود بسیار موفق تر از افرادی با IQ بالا عمل می کنند؟ در مناسبات اجتماعی خود بهتر عمل می کنند؟ اما دلیل این امر چیست؟ چه چیزی مهمتر از ضریب هوشی می تواند موفقیت را برای انسان به ارمغان بیاورد؟
در ادامه همراه مرکز مشاوره هم اندیشان باشید، چراکه می خواهیم به این سوالات پاسخ داده و در مورد موضوع جذاب هوش هیجانی EQ صحبت کنیم.
مفهوم هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی یا EQ آگاهی از احساسات و مدیریت آن ها است به طوری که فرد بهترین پاسخ را در لحظه داشته باشد و بتواند بهترین تاثیر را بر روی اطرافیان بگذارد.
هوش هیجانی بسیار مهم است و از مهمترین عوامل موفقیت افراد به خصوص رهبران و مدیران یک سازمان به شمار می رود.
در ادامه نظر تعدادی از محققان در مورد هوش هیجانی را آورده ایم.
سالووی و مایر (Salovey and Mayer) هوش هیجانی را این گونه تعریف می کند:
“توانایی تشخیص و تمایز هیجانات و احساسات خود و دیگران، نظارت بر آن ها و به کارگیری آن به عنوان راهنمایی برای رفتار و تفکر”
هوش هیجانی از دید دانیل گولمن (Daniel Goleman):
“مجموعه ای از توانایی هایی که باعث می شود هیجانات و احساسات را در خودمان تشخیص داده و آن ها را کنترل کنیم.”
تاریخچه هوش هیجانی
هوش هیجانی برای اولین بار در دهه 1990 توسط جان مایر و پیتر سالووی (John Mayer and Peter Salovey) مطرح شد.
پس از آن دانیل گولمن (Daniel Goleman) به طور گسترده ای روی مفهوم آن کار کرد. سرانجام دانیل گولمن مفهوم هوش هیجانی را وارد سازمان کرد و کتاب “کار کردن به وسیله هوش هیجانی” را تالیف کرد و همچنین 5 حوزه هوش هیجانی را مورد بررسی قرار داد.
این 5 حوزه عبارتند از:
- خودآگاهی: شامل شناخت احساسات و هیجان های خود
- خود مدیریتی: مدیریت هیجان و احساسات
- دیگر آگاهی: تشخیص احساسات و هیجان های دیگران
- دیگر مدیریتی: مدیریت رابطه با دیگران
- خود انگیزشی: نیروی کافی جهت ثبات در مسیر اهداف
بنظر گولمن (Goleman)، کارمندانی که هوش هیجانی بالایی دارند، منعطف هستند و به سرعت با تغییرات درون سازمان سازگار می شوند.
عوامل موثر بر هوش هیجانی
5 مهارت یا مولفه های اصلی هوش هیجانی EQ بر اساس تعریف گولمن را در ادامه بررسی می کنیم.
1- خودآگاهی (Consciousness)
خودآگاهی به معنای:
- فرد از احساسات و هیجانات درونی خود در لحظه، اطلاع دارد.
- فرد از نقاط ضعف و قوت خود اطلاع دارد و می داند در چه موردی خوب است و در کجاها باید تلاش کند.
- در چه مواردی دچار رنجش و خشم درونی می شود.
به عنوان مثال یک مدیر هنگامی که کارمندانش در زمان مشخص پروژه خود را تحویل نمی دهند، عصبانی می شود.
او برای این که این مشکل تکرار نشود و دچار خشم درونی یا ابراز خشم نسبت به اعضای تیمش نگردد، برای پیشگیری و کنترل خشم خود می تواند موعد تحویل پروژه را یک هفته زودتر در نظر بگیرد تا کارمندانی که دیر کرد داشته اند، زمان کافی برای جبران آن و تکمیل پروژه داشته باشند.
از نظر گولمن (Goleman)، مولفه خودآگاهی پایه و اساس دیگر عوامل موثر بر هوش هیجانی به شمار میرود و تا زمانی که انسان از سطح پایین خودآگاهی برخوردار است، نمیتواند در هدفگذاری و رسیدن به اهدافش موفق شود.
گولمن، خودآگاهی را پایه و اساس دیگر عوامل می داند چرا که کسی که از درون و احساسات خود اطلاعی نداشته باشد، نمی تواند آن ها را مدیریت کند.
2- خودنظمی یا خودکنترلی (خود مدیریتی)
در این مولفه فرد خلق و خوهای لحظه ای را که مختل کننده روابط هستند، کنترل و مدیریت کرده و آن ها را در جهتی درست هدایت می کند.
خودکنترلی معنای سرکوب احساسات را نمی دهد، بلکه می گوید هر انسانی در مواجهه با هر اتفاقی می تواند انتخاب کند که چه واکنشی داشته باشد و می تواند این احساسات را به گونه ای کنترل کند که مسئله حل شود و به حاشیه کشیده نشود. (تسهیل کننده جریان تفکر باشد و از انحرافات جلوگیری کند.)
3- همدلی (دیگر آگاهی)
شخصی که همدلی دارد، می تواند احساسات دیگران را درک کرده و هنگام تصمیم گیری، آن ها را در نظر بگیرد؛ همچنین فرد می تواند از روی حالات چهره، زبان بدن و لحن کلام، متوجه احساسات دیگران شود.
هرقدر توانایی همدلی در فردی بیشتر باشد، انعطاف و ابتکار عمل بیشتری در روابط انسانی و کاری او دیده می شود. نبود همدلی ممکن است صدمه روحی – فیزیکی به دیگران زده و در موارد حاد حتی می تواند منجر به جنایت شود.
4- مهارت اجتماعی (دیگر مدیریتی)
مهارت اجتماعی، بخش مهمی از هوش هیجانی است. این مهارت بر ایجاد رابطه و هدایت آن در جهت مطلوب اشاره دارد. این مهارت تاثیر مستقیمی در فعالیت ها و همکاری ها دارد.
شخصی را در نظر بگیرید که قصد دارد تحول بزرگی در سازمان خود ایجاد کند، اما مدیران ارشد آمادگی فکری برای پذیرش این ایده را ندارند؛ در این حالت اگر آن فرد، مهارت اجتماعی بالایی داشته باشد، می تواند با گفتگو و آوردن دلایل منطقی و احساسی، مدیران را متقاعد کند و افراد را با خود موافق کند.
افراد کاریزماتیک و جذاب نیز دارای مهارت اجتماعی بالایی هستند. آن ها به سرعت خصوصیت رفتاری و شخصیتی افراد را تحلیل کرده و با برخورد مناسب می توانند بهترین ارتباط را با آنان برقرار کنند.
5- انگیزش و خود انگیزشی
رسیدن به هدف، انگیزه ای قوی لازم دارد که فرد را در مسیر رسیدن به اهداف ثابت قدم نگه دارد. فردی که انگیزش بالایی دارد، بر روی هدف خود متمرکز است و موانعی را که در راه رسیدن به این هدف وجود دارد را از راه برمی دارد.
فرد حتی اگر در این مسیر شکست بخورد، به دنبال مقصر نیست بلکه از آن درس گرفته و با تصمیمات جدید دوباره در مسیر هدفش قرار می گیرد و تلاش می کند.
مهارت اجتماعی، ویترین هوش هیجانی است. با این مهارت، توانایی های فرد مجال بروز پیدا می کند و فرد می تواند از مزایای هوش هیجانی بهره مند شود.
افراد با هوش هیجانی چگونه عمل می کنند؟
افراد با EQ بالا در زمینه های زیر عملکردی عالی دارند:
- در موقعیت های دشوار، می توانند به خوبی به خود انگیزه بدهند.
- استرس خود را کنترل کرده و بر کار خود متمرکز بمانند.
- احساسات خود را درک کنند و آن ها را از هم متمایز کنند.
- به راحتی می توانند احساسات خود را مدیریت کنند.
- رفتارهای تکانشی مانند خشم های بی موقع را کنترل می کنند.
- قدرت همدلی بالایی با دیگران دارند.
- از تاثیر گفتار و رفتار خود بر دیگران آگاهند
- آن ها نسبت به تغییرات محیط آگاهند و برای مواجهه با آن ها راه حل هایی دارند. این افراد به این صورت خود را با شرایط سازگار می کنند.
- آن ها مقاصد دیگران را به خوبی شناسایی می کنند و می توانند به انگیزه آن ها پی ببرند.
- آن ها به موقع نه می گویند و خود را در معرض استرس قرار نمی دهند.
- آن ها نقاط ضعف و قوت خود را به خوبی شناخته و به پتانسیل های محیط اطراف آگاهند
- آن ها با بخشش بی قید و شرط روابطی خوب برای خود می سازند.
از دیگر خصوصیات افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند می توان به موارد زیر نیز اشاره کرد:
-
- کینه ورز نبودن
- کمال گرا نبودن
- عدم منفی گرایی و معاشرت با افراد منفی
- شکرگزار داشته ها
نشانه های هوش هیجانی پایین
- فاقد حس همدلی نسبت به دیگران هستند.
- احساسات دیگران را نمی فهمند و آن ها را حساس خطاب می کنند.
- درگیر جر و بحث های زیاد می شوند.
- نمی توانند نظرات دیگران را بشنوند.
- بابت اشتباهات خود را دیگران را مقصر دانسته و آن ها را سرزنش می کنند.
- با موقعیت های هیجانی نمی توانند مواجه شوند.
- با انفجار احساسات مواجه می شوند.
- نمی توانند دوستان خود را حفظ کنند.
توصیه هایی برای افزایش هوش هیجانی
- روابط اجتماعی خود را گسترش دهید.
- خوش مشرب باشید.
- به افکار و احساسات منفی اجازه جولان ندهید.
- قبل از هر کاری مکث کنید.
- همدل باشید.
- احساسات و هیجان های خود را بشناسید و به هر کدام را تفکیک کنید.
- مشاهده گر خوبی باشید تا بتوانید به مخاطب خود احترام بگذارید.
- خوب گوش دهید تا یاد بگیرید.
- خودآگاهی را رشد دهید.
- پاسخگو بودن و مسئولیت پذیری را تمرین کنید.
بالا بودن هوش هیجانی چه اهمیتی دارد؟
در ادامه به اهمیت های بالا بودن هوش هیجانی می پردازیم.
- عملکرد افراد را در محیط کاری و مدرسه افزایش می دهد
هوش هیجانی می تواند به افراد کمک کند، پیچیدگی های اجتماعی محل کار را بهتر هدایت کند، فرد را با انگیزه نگه دارد و در افراد پیشرفت حاصل کند. همچنین فرد با هوش هیجانی، می تواند دیگران را رهبری کند و به آن ها انگیزه پیشرفت به سمت اهداف خود را بدهد.
- سلامت جسمانی خواهید داشت
قسمتی از هوش هیجانی منجر به کنترل استرس می شود. در صورتیکه این مهارت در فرد بالا نباشد، فشار حاصل از استرس می تواند بیماری هایی مانند فشارخون، سکته قلبی و مغزی را باعث شود.
علاوه بر آن کنترل نکردن استرس، روند پیری را سرعت بخشیده و باعث ناباروری می شود. در راستای اهمیت این موضوع، به شما پیشنهاد می کنیم مقاله درمان استرس؛ 10 روش کاربردی برای درمان استرس شدید، اضطراب و فشار عصبی را مطالعه بفرمایید.
- سلامت روان
استرس های کنترل نشده، سلامت روان فرد را به هم می ریزد و فرد را مستعد افسردگی و اضطراب می کند. اگر بتوانید این احساسات را مدیریت کنید، روان سالمی خواهید داشت.
- روابط موفق تری خواهید داشت
با درک و مدیریت احساسات خود، می توانید ارتباطات موثرتری برقرار کنید و در زندگی کاری و شخصی موفقیت بیشتری بدست آورید.
- هوش اجتماعی شما را تقویت می کند
هوش اجتماعی، به معنای تشخیص احساسات دیگران و رفتار درست با آن ها است. اگر هوش اجتماعی شما بالا باشد، ارتباطات اجتماعی بهتری انجام می دهید.
همچنین می توانید دوست را از دشمن شناسایی کنید، استرس را کاهش دهید و علاقه فرد دیگر را به خود شناسایی کنید.
سخن آخر
هوش هیجانی در موفقیت های اجتماعی و سلامت جسم و روان افراد، نقش کلیدی دارد. امروزه علاقه به یادگیری هوش هیجانی به شدت افزایش یافته است و در بسیاری از مدارس برنامه های یادگیری اجتماعی و عاطفی (SEL)، جزوی از برنامه آموزشی اجباری مدارس شده است.
هدف این است که سلامت جسم و روان دانش آموزان تامین شود و زمینه ای برای موفقیت تحصیلی آن ها فراهم شود؛ علاوه بر آن یادگیری هوش هیجانی باعث کم شدن خشونت در محیط مدرسه می شود.
امروزه رهبران کلان و مدیران سازمان ها نیز به اهمیت این هوش هیجانی پی برده اند و هنگام استخدام، از افراد آزمون هوش هیجانی می گیرند.
همچنین بسیاری از شرکت ها و موسسات، کلاس های افزایش هوش هیجانی را در برنامه آموزشی کارمندان خود گنجانده اند، تا بتوانند افراد با هوش هیجانی بالا را شناسایی کنند و در اولویت استخدام قرار دهند.
اگر مایل به سنجش و افزایش هوش هیجانی خود هستید، با مرکز مشاوره هم اندیشان تماس بگیرید؛ این مرکز با بیش از ده سال سابقه به شما در ارتقاء هوش هیجانی کمک خواهد کرد.
سوالات متداول
اولین محققی که مفهوم هوش هیجانی را وارد سازمان کرد، چه کسی بود؟
دانیل گولمن (Daniel Goleman)، این مفهوم را در سطح سازمان ها گسترش داد.
محققانی که اولین بار مفهوم هوش هیجانی را مطرح کردند، چه کسانی بودند؟
جان مایر و پیتر سالووی (John Mayer and Peter Salovey) در دهه 1990
اولین قدم برای افزایش هوش هیجانی چیست؟
بالابردن خودآگاهی، اولین و مهمترین قدم برای افزایش هوش هیجانی است.
هوش هیجانی چگونه سنجیده می شود؟
از طریق آزمون های خود سنجی و توانایی، که شامل سوالاتی بر اساس عملکرد افراد است، سنجیده می شود.
نظرات کاربران